Extremely Loud and Incredibly Close

Oskar Schell مأموریتی سری و مهم را آغاز کرده‌است. هدف او یافتن قفل یک کلید مرموز متعلق به پدرش است که در صبح روز 11 سپتامبر در مرکز تجارت جهانی از دنیا رفت. این مأموریت به‌ظاهر غیرممکن، اسکار نه ساله را در یک سفر هیجان‌انگیز، تأثیرگذار، سرگرم‌کننده و در نهایت التیام‌بخش قرار می‌دهد. کتاب Extremely Loud and Incredibly Close خواننده را به یک سفر هیجان‌انگیز و پرماجرا می‌برد تا او هم همانند راوی داستان لحظات پرخطر و هیجان ماجرا را حس کند و خواهیم دید که آیا این مأموریت او را به پدرش نزدیک و یا دورتر می‌کند.

ماجراجویی در نیویورک: خلاصه کتاب Extremely Loud and Incredibly Close

راوی داستان پسر نه ساله‌ای به‌نام Oskar است که پدرش Thomas را در جریان حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001 از دست داده‌است. اسکار پس از مرگ پدرش با بی‌خوابی، حملات عصبی و افسردگی دست و پنجه نرم می‌کند. او افسردگی را به‌صورت پوشیدن چکمه‌های سنگین توصیف می‌کند و سعی دارد با این حس مقابله کند. رابطه او با مادرش هم کمی تیره شده، خصوصا از زمانی‌که حس می‌کند قرار است کسی جای پدرش را برای او بگیرد. یک روز اسکار به‌طور اتفاقی پاکت کوچکی را در داخل گلدانی که در کمد پدرش بود پیدا می‌کند. داخل پاکت کلیدی می‌بیند. او در پی یافتن قفل کلید به این نتیجه می‌رسد که باید به‌دنبال فردی به‌نام Black باشد، زیرا تصور می‌کند Black می‌تواند برای سؤال‌های او درخصوص کلید پاسخی داشته‌باشد. اسکار که بسیار کنجکاو است مأموریتی را آغاز می‌کند تا با هر فردی با نام خانوادگی Black در شهر نیویورک تماس بگیرد تا به قفل کلید برسد. این پسر نه ساله در طی مأموریت با اشخاصی روبه‌رو می‌شود که ماجراجویی‌های بسیاری را برایش رقم می‌زنند و بخش بزرگی از این ماجراها توسط همسایه مسن و مرموزش همراهی می‌شود.. کتاب Extremely Loud and Incredibly Close چندین ماه از سفر Oskar Schell را پوشش می‌دهد.

در بخشی از کتاب Extremely Loud and Incredibly Close می‌خوانیم:

Oskar goes to William’s office. Before William’s father died, he wrote a letter to every single person he knew. William, who never got along with his father, couldn’t bring himself to read his letter until a few weeks after his father’s death. The letter revealed that William’s father had left him the key to a safety deposit box in a blue vase but no personal message. William had already sold all his father’s things, including the vase, at an estate sale. Oskar’s dad had bought the vase as a present for Oskar’s mom for their anniversary. William doesn’t remember very much about Oskar’s dad but says he seemed nice.

William invites Oskar to come with him to open the safety deposit box, but Oskar declines. He tells William that on 9/11, when he got home, he saw his dad had already left messages. When the phone rang again, Oskar couldn’t bring himself to pick up the phone. Oskar blames himself for not being there for his dad when he needed him. Oskar asks for William’s forgiveness for not telling anyone. William forgives him.

Jonathan Safran Foer، درباره نویسنده کتاب Extremely Loud and Incredibly Close

Jonathan Safran Foer متولد سال 1977 در آمریکا و یک نویسنده و رمان‌نویس است. او به دلیل رمان Everything Is Illuminated شهرت یافت و هم‌اکنون در دانشگاه نیویورک تدریس می‌کند. Foer در سال 1995 در دانشگاه برینستون در کلاس‌های نویسندگی Joyce Carol Oates حضور پیدا کرد و به قول خودش پس از آن زندگیش تغییر کرد. رمان‌های Animal Eating و  Alles ist erleuchtet  از دیگر آثار مشهور اوست.

راهنمای خرید کتاب Extremely Loud and Incredibly Close از انتشارات جنگل

کتاب Extremely Loud and Incredibly Close یک روایت از زبان پسری نه ساله است و هم‌اکنون می‌توان آن را از انتشارات جنگل تهیه نمود.
نکته‌ی جالب در رابطه با این کتاب این است که نویسنده از تکنیک داستان غیرخطی و بینامتنی بهره برده است. همچنین در برخی از صفحات مخاطب شاهد جلوه‌های بصری در متن همچون خطوط قرمز و متون در هم تنیده و ناخوانا و سیاه است که برخی گمان می‌کنند این جلوه‌ها اشتباه در چاپ کتاب است اما در واقع نویسنده مقصودی از این کار خود داشته است.